غزل اخلاقی
آفتی در گلِ گلدانِ من و توست مواظب باشیم
آتشِ وسوسه در جانِ من و توست مواظب باشیم
یادمان کاش که هرگز نرود قصهی "برصیصا" را
کفر، زاویهی پنهانِ من و توست مواظب باشیم
دینِ ما ارثیهی ناب و گرانقدرِ پیمبر باشد
آتشی در کفِ دستانِ من و توست مواظب باشیم
شعله را مشت کن از دست نینداز، حواست باشد
سوختن معنیِ پیمانِ من و توست مواظب باشیم
شُبهه و بحث، به قرآنِ سرِ نیزه قسم بازیچهست
هدف اصلیاش ایمانِ من و توست مواظب باشیم
دورِ خود پیله نبافید که: "شاید زد و پروانه شدیم"
تارها میلهی زندانِ من و توست مواظب باشیم
عصرِ سرنیزه و شمشیر گذشته ست، کجایی شاعر؟
غزل و قافیه میدانِ من و توست مواظب باشیم
موضوع: اخلاقی و اندرز،