مدح امیرالمومنین(ع)
بریدم از جان و از جهان، دل؛ زدم دلم را به نام حیدر
فرو نیارم به بندهای، سر؛ منم غلام غلام حیدر
نه بندهاش خوانم و نه یزدان، نه خالقش گویم و نه مخلوق
شکاف دیوار کعبه بنگر، بخوان خطی از مقام حیدر
رخش ندیدهست انس و جان هم، ملائک و اهل آسمان هم
که ره ندارند عرشیان هم، به محفل بار عام حیدر
طهور قرآن قرین جانش، یکایک آیات وصف شأنش
تمام نهج البلاغه سطری، ز بیکران کلام حیدر
ادامه مطلب
موضوع: عید غدیر، ولادت امام علی(ع)،
یا علی-مدح
گاهی کند ابروی کجی کار سپاهی
گاهی شکند پشت سپاهی غم آهی
نقاش ازل را ز ازل قاعده این بود
در روی چو ماهی فکند خال سیاهی
اما به رجب قاعده بشکست و عیان شد
از دایره ی خال سیاهی رخ ماهی
موضوع: ولادت امام علی(ع)،
مدح امیرالمومنین(ع)
تاجر عشقیم و کالای وفا داریم ما
الصلا ای خلق عالم کیمیا داریم ما
خاطر ما تا که از زنگ کدورت پاک شد
با همه عالم سر صلح و صفا داریم ما
ما نمی گوییم بد در حق کس زاهد به ز ما
گو بگوید هرچه میخواهد خدا داریم ما
تا که درد ما به درمان لب جانان رسید
چون مسیحا بهر هر دردی دوا داریم ما
میپسندیم آنچه بر ما می پسندد لطف دوست
خیمه در صحرای تسلیم و رضا داریم ما
درهمه کون ومکان ازهرچه هست وهرکه هست
ای به قربان سرو پایت تو را داریم ما
نیست مارا وحشتی از آفتاب رستخیز
سایه بانها بر سر از بال هما داریم ما
درد ما را نیست حاجت بر شفای بو علی
تا چو درگاه علی دارالشّفا داریم ما
نیست مارا غم ز طوفان بلا مانند نوح
تا به کشتی ناخدائی چون شما داریم ما
موضوع: ولادت امام علی(ع)،
دوبیتیهایی در غدیر
مگر اینها درِ خیبر ندیدند - رکوع و برق انگشتر ندیدند
همین دستی که مظلومانه بستند - مگر در دست پیغمبر ندیدند
محمد! باز کن اکنون صدف را - بده خاتم! نشان دُرّ نجف را
بخوان از پر زدن دنبال هدهد - رها کن رهروان بی هدف را
خُمی داریم تاکش در غدیر است - بده ساقی، چه طعمش دلپذیر است!
نمینوشد اگر مُنکِر از این جام – گمانم کاهِ غفلت خورده، سیر است
یکی از چارده دریا تو هستی – امام اولِ دلها تو هستی
«ولی» غیر از تو آری هست، اما - «امیرالمومنین» تنها تو هستی
نگاهی داری ای ساقی! شرابی - دلی در سینه داری آفتابی
خدا از خاک خلقم کرده، آری - شدم از روز اول بوترابی
«درِ میخانه را گیرم که بستند» - و پهلوی کلیدش را شکستند
فراریها چه فکری کرده بودند - که جای فاتح خیبر نشستند
موضوع: ولادت امام علی(ع)، عید غدیر،
عید غدیر-مدح امیرالمومنین(ع)
باز مرا سوی لبِ خُم کشید
قصهی دریا به تلاطم کشید
آمد و توفان من آغاز شد
باز دری رو به دلم باز شد
ساقی افلاک! سلامٌ علیک!
ای پدر خاک! سلامٌ علیک!
وای! اگر باز جوابم دهی
شعر بخوانم، تو شرابم دهی
دست تو را عشق که بالا گرفت
دست تو نه دست خدا را گرفت
بر نکش از چهره تو کامل نقاب
تا نپرستند تو را بوتراب
روح امین پیش تو پر باز کرد
با تو محمد سخن آغاز کرد
نوح شده غرق تو ای ناخدا
کشتی او را برسان تا خدا
قطره تو را دیده و دریا شده
«خاک ضعیف از تو توانا شده»
بَه! بِه تو و تیغ بلا جوی تو
شیری و شیران همه آهوی تو
بر سر ذوق آمده پروردگار
بس که میآید به تو این ذوالفقار
کار هزار آیت اعظم کنی
گوشهی ابرو تو اگر خم کنی
ای خط توصیف تو بی خاتمه
جلوهی ظاهر شدهی فاطمه
اول و آخر سر یک موی تو
ظاهر و باطن تو و بانوی تو
کشتی خلقت به هدف میرسد
تا که به ایوان نجف میرسد
موضوع: ولادت امام علی(ع)، عید غدیر،
مدح امیرالمومنین(ع)
معادلات جهان را علی(ع) ! به هم زدهای تو
بگو چگونه کنار خدا قدم زدهای تو؟
به گوشه گوشهی عالم اگر قلندر مستی است،
لبی به گوشهی جامش - به مِی قسم! - زدهای تو
شب سیاهِ عرب هم، مقدّر است بسوزد،
به پای آتشِ عشقی که در عجم زدهای تو
دل مزارع گندم پیِ نسیم خوشی رفت
مگر که نان جُوی را دوباره نم زدهای تو
شبی کنار یتیمان به صورت نگرانم
نگاه کردی و گفتی: چقدر غم زدهای تو!
و من چه شاعر و شادم از آن شب غزل انگیز
که با لطافت دستت به شانهام زدهای تو
جهان سخن شد و از «لا»ی ذوالفقار تو دیدم
که با لبان دو دم از یگانه دم زدهای تو
خیال خیبرت آمد، تمام شعر فرو ریخت
ردیف و قافیهام را ببین به هم زدهای تو:
بیا و از دلِ مستم، بدون واسطه بشنو
نوای بی دلیام را، علی علی علیام را
موضوع: عید غدیر، ولادت امام علی(ع)،
مدح پیامبر(ص) و امیرالمومنین(ع)-غدیر
یکی گوید سراپا عیب دارم
یکی گوید زبان از غیب دارم
نمی دانم که هستم هرچه هستم
قلم چون تیغ می رقصد به دستم
نه دِئبـِل نه فَرَزدَق نه کُمِیتَم
ولیکن خاک پای اهل بیتم
الا ساقی مستان ولایت
بهار بی زمستان ولایت
از آن جامی که دادی کربلا را
بنوشان این خراب مبتلا را
چنان مستم کن از یکتا پرستی
که از آهم بسوزد ملک هستی
هزاران راز را در من نهفتی
ولی در گوش من اینگونه گفتی
ادامه مطلب
موضوع: ولادت رسول اكرم(ص)، ولادت امام علی(ع)، عید غدیر،
مدح امیرالمومنین(ع)
عمریست كه دم بدم علی می گویم
در حال نشاط و غم علی می گویم
تا حال علی گفتم و انشاء اله
درباقی عمر هم علی می گویم
موضوع: ولادت امام علی(ع)،
مدح امیر المومنین(ع)-عید غدیر
صاحب این دل شیدا مهدی است
ولی نعمت عظما مهدی است
در مسیری كه به سوی حق است
مقصد قافله ها تا مهدی است
ذكر اعظم كه مراجع دارند
بهترین وقت سحر یا مهدی است
آخرین ساقی صهبای غدیر
پسر حضرت زهرا مهدی است
به خدا عید غدیر هرسال
موقع بیعت ما با مهدی است
دست مردانه به دستش بدهیم
سر به فرمان مطاعش بنهیم
***
ادامه مطلب
موضوع: ولادت امام علی(ع)، عید غدیر،
مدح امیرالمومنین(ع)
چون وجود مقدس ازلی
شاهد دلربای لم یزلی
وقت پیمان گرفتن از ذرات
با صدایی رسا و بانگ جلی
«اولست بربكم» فرمود
پاسخ آمد ز هر طرف كه: بلی
تا بسنجد عیارشان، افروخت
آتشی در كمال مشتعلی
داد فرمان، روند در آتش
تا جدا گردد اصلی از بدلی
فرقهیی ز امر حق تمرد كرد
گشت مطرود حق ز پر حیلی
فرقه دیگری در آتش رفت
ز امر یزدان قادر ازلی
نار شد بهرشان چو خلد برین
كه بود این سزای خوش عملی
با سعادت قرین شد و همدم
گشت مقبول حق ز بی خللی
بهر این فرقه حق عیان فرمود
جلوات نبی و نور ولی
كه منم نور احمد مختار
مهر من نیست غیر مهر علی
ناگهان شد عیان در آن وادی
نور مولا علی ز بی حللی
چون به خود آمدند، میگفتند
در حضور خدای لم یزلی
كه: علی دست قادر ازلیست
رشته ما سوا به دست علیست
موضوع: ولادت امام علی(ع)،
مدح امیرالمومنین(ع)-عید غدیر
ای علی، ای ارتفاعت تا خدا
بی نهایت، بیكران، بیانتها
ای علی، ای همسر بانوی اب
جلوه حق، اسم اعظم، نور ناب
ای علی ای خوب، ای تنهاترین
ای ملایك با نگاهت همنشین
ای علی، ای آفتاب حق سرشت
ای قسیم روشنیهای بهشت
ای فراتر از تصور، ازخیال
بحر عرفان، آفتاب بیزوال
ای تو خورشید نهان در زیر ابر
كوه علم و كوه حلم و كوه صبر
چون تو مردی نیست در این روزگار
هیچ تیغی نیز، همچون ذوالفقار
جان ما را كن ز عشقت منجلی
ای فدایت جان عالم، یا علی
كاش میكردیم بیعت تا بهار
میشكفتیم از كرامات علی
در بهارستان او گل میشدیم
زائر آواز بلبل میشدیم
از غدیر خم، سبویی میزدیم
در صراط عشق، هویی میزدیم
ادامه مطلب
موضوع: ولادت امام علی(ع)، عید غدیر،
مدح امیرالمومنین(ع)-عیدغدیر
صدای كیست چنین دلپذیر میآید؟
كدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
صدای كیست كه این گونه روشن و گیراست؟
كه بود و كیست كه از این مسیر میآید؟
چه گفته است مگر جبرییل با احمد؟
صدای كاتب و كلك دبیر میآید
خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید:كسی دستگیر میآید
كسی بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست
به دستگیری طفل صغیر میآید
علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری به نذیر میآید
كسی كه به سختی سوهان، به سختی صخره
كسی كه به نرمی موج حریر میآید
كسی كه مثل كسی نیست، مثل او تنهاست
كسی شبیه خودش، بینظیر میآید
خبر دهید كه: دریا به چشمه خواهد ریخت
خبر دهید به یاران: غدیر میآید
به سالكان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید كه از راه، پیر میآید
خبر دهید به یاران:دوباره از بیشه
صدای زنده یك شرزه شیر میآید
خم غدیر به دوش از كرانهها، مردی
به آبیاری خاك كویر میآید
كسی دوباره به پای یتیم میسوزد
كسی دوباره سراغ فقیر میاید
كسی حماسهتر از این حماسههای سبك
كسی كه مرگ به چشمش حقیر میآید
غدیر آمد و من خواب دیدهام دیشب
كسی سراغ من گوشه گیر میآید
كسی به كلبه شاعر، به كلبه درویش
به دیده بوسی عید غدیر میآید
شبیه چشمه كسی جاری و تپنده، كسی
شبیه آینه روشن ضمیر میآید
علی (ع) همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید
به سربلندی او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زیر میآید
شبیه آیه قرآن نمیتوان آورد
كجا شبیه به این مرد، گیر میآید؟
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را؟
به این محله خبرها چه دیر میآید!
بیا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قیامت اسیر میآید
بیا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید...
موضوع: ولادت امام علی(ع)، عید غدیر،
امیرالمومنین(ع)-مدح
بیا دوباره برای ما بخوان تو خطبهی خلقت را
که پرده پرده فرو ریزی از این زمانه جهالت را
بگو برای زمینیها از آسمان و از اسرارش
تویی که چشم خدا هستی که دیده غیب و شهادت را
آهای صاحب انگشتر! دلم چه خوش شده حالا که
به دستهای تو بخشیدند کلید آتش و جنت را
حدود مُلک تو دلهایی است که گِرد روح تو میچرخند
چه باک اگر که بیندازی شبی مهار خلافت را
علی پرست گناهش چیست؟ که تو شبیه خدا هستی
چرا که آینه هم اینقدر نشان نداده شباهت را
نماز رو به نجف چندی است نخواندهام من و بیمارم
مریض گشتهام از وقتی که ترک کردهام عادت را
برادران مسلمانم! قسم به کعبه که حیرانم
چگونه دم زدهاید از عشق بدون آنکه ولایت را...
ابوتراب غزلهایم! لغات من همه از خاکند
تو روح دادی و باور کرد دلم وقوع قیامت را
«من و تو آن دو خطیم آری» (1) به هم رسیده به ناچاری
خط شکسته چه دارد جز همین دو بیت ارادت را
***
(1) «من و تو آن دو خطیم آری موازیان به ناچاری » - مرحوم حسین منزوی
موضوع: ولادت امام علی(ع)،
شیعه یعنی...
«بشنو از نی چون حکایت میکند» / شیعه را در خون روایت میکند
نی حدیث آفرینش باز گفت / باز گفت اما به شرح راز گفت
دست حق تا خشت آدم را نهاد / بر دهانش نام خاتم را نهاد
نام احمد نام جمله انبیاست / «چونکه صد آمد نود هم پیش ماست»
از مناره پنج نوبت پرخروش/ نام احمد با علی آید به گوش
روز و شب گویم به آوای جلی / «اکفیانی یا محمد یا علی»
کیستی ای حامی ختم رسل / اول و آخر تویی ای نفس کُل
موج هستی، کشتی و دریا تویی / حق تویی، پیدا و ناپیدا تویی
ای حضورت نقش در آیینهها / مهبط تنزیل شوقت سینهها
بیخود از خود در بیابان طلب / میزنم بر خاک زانوی ادب
آفتاب ای آفتاب ای آفتاب / از نگاه بندگانت رخ متاب
دوش صحرا میکشد آه مرا / نالههای گاه و بیگاه مرا
نالههایم را به چاه انداختم / بادهایم را به راه انداختم
یا علی جان تا ز عشقت دم زدم / پرسه در شش گوشهی عالم زدم
از حضیض خاک تا اوج فلک / فاش دیدم سرّ الله معک
از فروغت دیدهی ادراک، چاک / وز فراقت عدل، مدفون زیر خاک
حیدرا یک جلوه محتاج توام / دار بر پا کن که حلّاج توام
یک دو گام از خویشتن بیرون زنم / گام دیگر بر سر گردون زنم
گام بردارم ولی با یاد تو / سرنهم بر دامن اولاد تو
شیعه یعنی شرح منظوم طلب / از حجاز و کوفه تا شام و حلب
شیعه یعنی یک بیابان بیکسی / غربت صدساله بی دلواپسی
شیعه یعنی صد بیابان جستوجو / شیعه یعنی هجرت از من تا به او
شیعه یعنی وعدهای با نان جو / کشت صد آیینه تا فصل درو
شعیه یعنی عدل و احسان و وقار / شیعه یعنی انحنای ذوالفقار
شیعه یعنی تندر آتشفروز / شیعه یعنی زاهد شب، شیر روز
شیعه یعنی تیغ، تیغ موشکاف / شیعه یعنی ذوالفقار بیغلاف
شیعه یعنی عشقبازی باخدا / یک نیستان تکنوازی با خدا
شیعه یعنی سابقون السابقون / شیعه یعنی یکتپش عصیان و خون
شیعه باید آبها را گل کند / خط سوم را به خون کامل کند
خط سوم، خط سرخ اولیاست / کربلا بارزترین منظور ماست
شیعه یعنی هفتخطی در جنون / شعیه طوفان میکند در کاف و نون
شیعه یعنی تشنهی جام بلا / شیعگی یعنی قیام کربلا
شیعه یعنی شوق، یعنی انتظار / صاحب آیینه تا صبح بهار
شیعه یعنی سالک پا در رکاب / تا که خورشید افکند از رخ نقاب
عشقبازان! شور و حال آمد پدید / میم و حا و میم و دال آمد پدید
آمد آن روز که در ناباوری / سرزند از غرب، مهر خاوری
راستین مردی رسد با تیغ کج / شیعیان! «الصبر مفتاح الفرج»
برق تیغم خاک را روشن کند / شورهزار تیره را گلشن کند
شیعه یعنی دعبل چشم انتظار / تا کشد بر دوش خود چلسال دار
شیعه باید همچو اشعار کمیت / سرنهد بر خاک پای اهل بیت
یا فرزدقوار در پیش هشام / ترک جان گوید به تصدیق امام
این سخن کوتاه کردم والسلام / شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام
موضوع: شهادت امام علی(ع)، ولادت امام علی(ع)،
حضرت زهرا و امیر المومنین(ع)
عاشقان بیقرار یکدگرند
همه اسفند نار یکدگرند
فرق بین علی و زهرا نیست
این دو آیینه دار یکدگرند
این به آن جلوه داده آن بر این
هر دو سرگرم کار یکدگرند
در نجف باش زائر زهرا
عارفان در مزار یکدگرند
چشم یارند در شمایل هم
این دو عین عیار یکدگرند
این به آن پشت گرم و آن بر این
لاجرم ذوالفقار یکدگرند
درگرفته جمال بین جلال
این معانی شکار یکدگرند
در جزا خلق کز سر تشویش
شاهدان فرار یکدگرند
به همان زلف دل پریش قسم
فاطمیون کنار یکدگرند
موضوع: ولادت امام علی(ع)، ولادت حضرت زهرا(س)،
امیرالمومنین(ع)-مدح
مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
ادامه مطلب
موضوع: ولادت امام علی(ع)،
امیرالمومنین(ع)-مدح
هر دلی که دچار لیلا بود
خوشی روزگار لیلا بود
از کرامات عاشقی است اگر
نام مجنون کنار لیلا بود
نام مجنون اگر فراتر رفت
این هم از اعتبار لیلا بود
آنچه دلهای بی شماری داشت
محمل در غبار لیلا بود
بی نیاز است از عبادت ما
کعبه در انحصار لیلا بود
امشب ای عشق در طواف توام
سیزده شب در اعتکاف توام
بال با من، پریدنش با تو
سمت بالا کشیدنش با تو
شوق تنزیل آیه ها با من
جبرئیل آفریدنش با تو
گندم کال مزرعه با من
فصل گرم رسیدنش با تو
نخل با من تب رطب با من
دست مشتاق چیدنش با تو
سجده بر خاک پای تو با من
دست بر سر کشیدنش با تو
قل هو الله یا احد یا هو
«وحده لا اله إلا هو»
کعبه آنقدر بی تو زیبا نیست
بی حضورت مطاف دنیا نیست
بی سبب رد نکرده مریم را
این طرف ها که جای عیسی نیست
کعبه مختص حال امروز است
مثل دیروز و مثل فردا نیست
سوره ات را خودت نزول بده
«ور نه جبریل مرد این ها نیست»×
تو که از این طرف نمی آیی
پس چه بهتر در حرم وا نیست
ای مسحای سبز بنت اسد
مزرع «لم یلد و لم یولد»
ادامه این شعر
موضوع: ولادت امام علی(ع)، اشعار برگزیده حسینیه،
امام علی(ع)_مدح
با آمدنت صحن زمین حرمت یافت
خورشید به دیدار جمال تو شتافت
مشتاق تو بود آنقدر دنیا که
در باز نشد، سینه ی دیوار شکافت
***
آمد که دهد به ماه و خورشید پناه
روشن شد از آیینه ی چشمانش ماه
دیوار شکست و عشق عالم آمد
در حلقه ای از نور و فرشته از راه
***
سرچشمه روشن جلال و جبروت
حیران کرامات نگاهت لاهوت
ای کاش که قسمت دل ما می شد
دریای کرم، قطره ای از آب وضوت
***
ما تشنه آفتاب چشمان توایم
محتاج تو و تکه ای از نان توایم
ای حضرت محراب، رجب تا رمضان
بالله قسم سه ماه مهمان توایم
***
تا در تن شعرهایمان، جان باقیست
تا خانه کعبه هست و ایمان باقیست
وقف تو تمام بیت ها، مصرع ها
تا جان به تن قافیه هامان باقیست
***
با آمدنت باب ولایت وا شد
توحید میان چشمهایت جا شد
تفسیر فقط ذیل نگاه تو رواست
قرآن بدون تو کجا معنا شد؟
***
امواج در اندیشه ی دریا شدنیم
در حسرت از نور سراپا شدنیم
چشمان امیدوار ما را بنگر
درخواست در امید امضا شدنیم
***
اثبات ولایت علی آسان است
چون شاهد ادعای ما قرآن است
در اصل طواف بی تولای علی
گردیدن دور پیکری بی جان است
***
بر حُسن تو دیده را گشودند همه
وقتی که تو بودی و نبودند همه
اینکه هدف از مدینه و مکه تویی
شعریست که شاعران سرودند همه
موضوع: ولادت امام علی(ع)،
امام علی(ع)-مدح
«بدر» یادش مانده آن روزی که میلرزاندیاَش
آن رجزهایی که میخواندی و میترساندیاَش
ذوالفقارت شکل «لا» با دستهای کوتاه بود
«لا اله» آن روز در دستان «الا الله» بود
«لا اله» آن روز جز سودای «الا هو» نداشت
رویِ حق ـ بی تیغِ تو ـ بالای چشم، ابرو نداشت
تیغ را بالا که بردی، آسمان رنگش پرید
تا فرود آمد، زمین خود را کمی پایین کشید
«حمزه» یک چشمش به میدان چشم دیگر سوی تو
تیغ را گم کرده است از سرعت بازوی تو
ذوالفقار آن گونه با سرعت به هر کس خورده است
مدتی مبهوت مانده تا بفهمد مرده است
خشمِ تو از رعدِ «یا قهّار» و «یا جبّار» بود
بعد از آن بارانِ «یا ستّار» و «یا غفّار» بود
بعد از آن باران، عجب رنگین کمانی دیدهام
دیدهام نورِ تو را، از هر طرف چرخیدهام
در ازل خندیدی و دامن کشیدی تا ابد
من تو را باور کنم یا «ما لَهُ کفواً احد»
خطبههای ناتمامت را بیا کامل بگو
بی الف، بی نقطه، اصلا بی حروف از دل بگو
ساقی شیرین زبان! حالا که خامند این لغات
این تو و این: فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
در دلم «قد قامتِ» عشقت قیامت میکند
قصهام را «بشنو از نی چون حکایت میکند»
باز هم حس میکنم حوض دلم دریا شدهاست
مثل این که «یا علی» هایم صد و ده تا شده است
«ما رَمَیْتِ» تیر تو زیباست، بر دل میزنی
چون که از دل میزنی، یک راست بر دل میزنی
تیر شعری میزنم اما هدف در دست توست
پادشاها! مُهر ایوان نجف در دست توست
موضوع: اشعار برگزیده حسینیه، ولادت امام علی(ع)،
امام علی(ع)-غدیر
دستهایت را که در دستش گرفت آرام شد
تازه انگاری دلش راضی به این اسلام شد
دستهایت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنین! ( یک لحظه اینجا یک تبسم کرد و گفت:)
خوب میدانید در دستانم اینک دست کیست؟
نام او عشق است، آری میشناسیدش : علی ست (1)
من اگر بر جنگجویان عرب غالب شدم
با مددهای علی ابن ابی طالب شدم
در حُنین و خیبر و بدر و اُحُد گفتم: علی
تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علی
با خدا گفتم: علی، شب در حرا گفتم: علی
تا پیام آمد بخوان «یا مصطفی»! گفتم: علی
هر چه میگویم علی، انگار اللّهی ترم
مرغ «او ادنی»ییم وقتی که با او میپرم
مستجار کعبه را دیدم، اگر مُحرِم شدم
با «یَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَیدیهِم» شدم
تا که ساقی اوست سرمستند «اصحابُ الیمین » (2)
وجه باقی اوست، «اِنّی لا اُحبُّ الافِلین»
دست او در دست من، یا دست من در دست اوست
ساقی پیغمبران شد یا دل من مست اوست
یکصد و بیست و چهار آیینه با هر یک هزار ـ
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمی خمار
آخرین پیغمبر دلدادهام در کیش او
فکر میکردم که من عاشقترینم پیش او
دختری دارم دلش دریای آرامش، ولی
شد سراپا شور و توفان تا شنید اسم علی
کوثری که ناز او را قلب جنت میکشید
ناگهان پروانه شد دور سر حیدر پرید
روزگارش شد علی، دار و ندارش شد علی
از ازل در پرده بود آیینه دارش شد علی
رحمتٌ للعالمینم گرد من دیو و پری
میپرند و من ندارم چاره جز پیغمبری
بعد از این سنگ محک دیگر ترازوی علی است
ریسمان رستگاری تارِ گیسوی علی است
من نبیاَم در کنارم یک «نبأ» دارم «عظیم»
طالبان «اِهدنا» اینهم «صراطَ المستقیم»
چهرهاش مرآتِ «یاسین»، شانههایش «مُحکمات»
خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعادیات»
هر خط قرآنِ من، توصیفی از سیمای اوست
هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست
1. «نام من عشق است آری میشناسیدم» - زنده یاد حسین منزوی
2.یمین به ابجد 110 میشود. «هر كسى در گرو دستاورد خویش است بجز اصحاب یمین»
3. آیات 38 و 39 سوره مدثر
موضوع: اشعار برگزیده حسینیه، عید غدیر، ولادت امام علی(ع)،